یووال نوح هراری
شرح کوتاه
هفتاد هزار سال پیش گونه ای انسان خردمند همچون آوارهای پرت و پلا در کشتزارهای آفریقا تنها به خود درگیربودند؛ اما امروز همین انسان میتواند بر جهانی حکمرانی کند. چگونه موجودی ”بیاهمیت” که از راه خوردن حشرات و پسماندۀ لاشههای شکارشدۀ گوشتخواران بزرگ روزگار خود را میگذراند، فرمانروای دانش و خدا گونه شد؟
یووال نوح هراری در این کتاب با بررسی تاریخی سه انقلاب؛ انقلابهای شناختی، کشاورزی و انقلاب علمی گزارش شگفت و دلپذیر از واکنش این سه انقلاب بر انسان و طبیعت پدیدار میکند و تلاش در پاسخ به این پرسش دارد که چگونه سلطۀ همهجانبۀ انسان خردمند بر جهان ممکن شد؟ تفاوت ما با دیگر موجودات در چیست که سبب چنین تحولات شگف و معجزهواری شده است؟ هراری باور دارد وجه تمایز ما و دیگر موجودات در سطحی فردی نیست؛ در سطح فردی ما به طرز شرمآوری شبیه به نخستیهای دیگر همچون شامپانزهها و بابونها هستیم. البته با این شرح که به گمان نخستیها برای زیست بهتر از ما کار میکنند و از ما برترند. در سطح جمعی میلیونها انسان خردمند میتوانند با یکدیگر مشارکت کنند؛ ولی گروهی بیش از ۱۵۰ نفر از نخستیها، دیر یا زود شاخه شاخه میشوند. مشارکت بیش از این شمار در زنبورها و مورچهها یافت میشود؛ اما این مشارکت به طرز نانرمشپذیر و خشکی بروز میکند.
راز کامیابی انسان خردمند زبان یگانه به فردش بود. گرچه زبان سرچشمه اساسی در پیشرفت انسان بود اما کافی نبود: «سر این کار به گمان در شکلگیری قدرت تخیل بود. شمار زیادی از افراد بیگانه و ناآشنا، با باور زیاد به اسطورههای مشترک، میتوانند با کامیابی با هم همکاری کنند ..... دو کاتولیک که هرگز یکدیگر را ندیدهاند، میتوانند در کنار هم به جنگ صلیبی بروند .....؛ چرا که باور به خدا در چارچوب انسان تجسد یافت و اجازه داد به صلیبش بکشند تا ما را از بار گناه برهاند. دو نفر صرب که در کل یکدیگر را نمیشناسند، ممکن است جانشان را برای یکدیگر به پروا اندازند؛ زیرا هر دو به وجود ملت صرب و سرزمین صرب باور دارند».
اسطورههای مفید و مشترک با توانایی ایجاد واقعیتهایی خیالی مثل حقوق بشر، پول، ملت، قانونها، هنجارها و ارزشها باعث همکاری گروههای بزرگ بشری میشوند. «انسان خردمند» داستان برساختن و پدیدآمدن این اسطورههای مشترک است؛ پول، انقلاب کشاورزی، انقلاب علمی و صنعتی، امپراتوریها، ادیان، خط، عدالت، سرمایهداری، معنای زندگی و تاریخ خوشبختی و فرجام انسان خردمند همگی به نحوی بسیار جذاب روایت میشوند.
این کتاب افزون بر بخشهای خود، یک گاهشمار تاریخی هم دارد که از سیزدهونیم میلیارد سال پیش آغاز شده و تا امروز میرسد و این گاهشمار به آینده هم میرسد.
تحول تاریخی انسان خردمند از سه مرحله اصلی عبور کرد که اولین آن «انقلاب شناختی» در حدود هفتادهزارسال پیش شروع شد. این گام نقشی حیاتی در چرخش فراز انسان خردمند داشت. جهش ژنتیک او را پرتوان به فکرکردن و به پیشروی نمود و موجب شد تا بتواند زبان های گوناگون را سازماندهی دهد، بهطوری که نه تنها قادر به جابجا دانستهها بشود، بلکه همچنین به گسترهای تخیلی بیافریند. این توانایی او را قادر کرد تا به آفریدن اسطورههایی بپردازد که به نوبه خود توانایی او را به همکاری نرمشپذیر میان شمار کثیری از انسانها به پیش ببرد. اینها زمینهای بودند تا انسان خردمند به خلق هرمهای صوری و واقعی، نظمهای خیالی و سلسلهمراتبی، ایجاد نظامهای فراگیر، خدایان خیالی و امپراتوریها بپردازد و پول را بهوجود آورد. تاریخ، صحنه مجاهدات کور و زندگی بشر فاقد هرگونه دوراندیشی بوده است. راهنمای مشی و حرکت انسان خردمند، تجربیات آنی و روزمره بوده است. گذار به دوران کشاورزی گواه روشنی است که نویسنده از آن به عنوان بزرگترین فریب تاریخ یاد میکند. زندگی کشاورزی با دستیابی به شماری از گیاهان مثل گندم و برنج و سیبزمینی و کشت آنها، مترادف بود با یک سیستم غذایی فقیر. ازدیاد محصول بیشتر خوراک جمعیت جدیدی بود که بهگونهای انفجارآمیز افزایش مییافت. انسان خردمند از این پس ناچار بود تا نظم زندگی خود را با سازگار گندمی که میکاشت هماهنگ کند و تمام عمر خود را در کنار مزرعه خود، با خانواده پرجمعیتش سپری کند. کار دشوار و یکنواخت کشاورزی با طبیعت و اندام انسان هماهنگی نداشت و او را در کام مجموعی از آسیبهای بدنی کشانید. زندگی انسان در مقایسه با زندگی پیشینیان خود، بیش از پیش سختتر و یکنواختتر شد. زندگی کشاورزی در طی دههزارسال بدون دگرگونی و تحولی جدی جریان یافت.
گرچه «انقلاب دانش» نقطۀ پایانی بر این سکون گذاشت. تسخیر مناطق دست نخورده در آنسوی آبها و نیاز کسب آگاهی نوین برای دستاندازیهای جدید، نیازها به همکاری میان سرمایه و بررسی های نوین را فراهم آورد. گشودهای سرزمینهای ناشناخته زمینهساز امپراتوریهای گسترده نوین شدند و منزلت دانش در فراهم آوردن آگاهی برای گسترش باز هم بیشتر این امپراتوریها، و کسب ثروتهای باز هم فزونتر، به بالاترین نقطه فزاینده رسید. ثروتهای افسانهای جدید پشتوانه دانش پژوهش های بیپایانی شد تا اشتیاق سیرناشدنی دانشاندوزی را جوابگو باشد. از این پس دانش و آگاهی و امپراتوری ها به کل یکپارچه شدند که در چارچوب یک نظام نوین سرمایهداری پیدایش یافتند. دنیا بهسرعت به دهکده کوچکی بدل شد و مناسبات تجاری در هر نقطهای با مناسبات تجاری سایر نقاط بر این جهان یکپارچه پیوند خورد. در این دوران تنها میتوان از یک نظام جهانی فراگیر سخن گفت، جهانی که در آن پاسخهای سیاسی و تجاری منطقهای بی ارزش شدهاند. اکنون انسان در کار طرح سؤالات ناممکن و پاسخهای ناممکن به آنهاست. همزمان با فروپاشی زیست بومی انسان خردمند هدف بالا همانند درجه خدایی را دارد و دلخوشی زندگی جاوید را دارد.
یووال نوح هراری، انسان خردمند، ۱۳ مگا بیت
آدينه 17 فروردين 2583